معنی (مج.) پوست کلفت کردن سخت کردن، سفت کردن، پینه خورده کردن، بی حس کردن, معنی (مجپ) پوست کلفت کردن سخت کردن، سفت کردن، پینه خورده کردن، بی حس کردن, معنی (k[,) /msت lgtت lcbj soت lcbj، stت lcbj، /dji omcbi lcbj، fd ps lcbj, معنی اصطلاح (مج.) پوست کلفت کردن سخت کردن، سفت کردن، پینه خورده کردن، بی حس کردن, معادل (مج.) پوست کلفت کردن سخت کردن، سفت کردن، پینه خورده کردن، بی حس کردن, (مج.) پوست کلفت کردن سخت کردن، سفت کردن، پینه خورده کردن، بی حس کردن چی میشه؟, (مج.) پوست کلفت کردن سخت کردن، سفت کردن، پینه خورده کردن، بی حس کردن یعنی چی؟, (مج.) پوست کلفت کردن سخت کردن، سفت کردن، پینه خورده کردن، بی حس کردن synonym, (مج.) پوست کلفت کردن سخت کردن، سفت کردن، پینه خورده کردن، بی حس کردن definition,